سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهربانترین آیه قرآن کدام است؟

پرسش بسیار مهم و قابل توجهی را مطرح فرموده اید، که خیلی مختصر به آن پاسخ بدهیم به نظر ما گسترده ترین آیه در بعد رأفت و مهربانی آیه 53 سوره زمر است که خداوند به پیامبر رحمتش می فرماید:
«قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛بگو(ای پیامبر) ای بندگان من که بر خودتان اسراف در گناه انجام داده اید(هرگز) از رحمت خدا ناامید نشوید چرا که همانا خداوند می آمرزد گناهان شما را بطور کل و همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.


در بعضی از احادیث ما وارد شده است که وقتی این آیه نازل شد شیطان رجیم از خشم و عصبانیت آنچنان صیحه و شیونی سرداد که به حالت غش در آمد و گفت با نزول این آیه من نا امید و بیچاره شدم و خداوند با این آیه کمر مرا شکست چرا که هر چه من در گمراهی و ضلالت انسان تلاش نموده و آنها را به گناه و معصیت وادار نمایم خداوند با این آیه به همه آنها وعده آمرزش و بخشش داده است.
اگر کسی به نکات ظریف این آیه دقت کند نهایت مهرورزی و عطوفت خالق یکتا را نسبت به بندگانش مشاهده خواهد کرد و ما تنها به چند نکته اشاره می کنیم.


1.تعبیر به (یا عبادی) آغازگر لطفی بی نهایت و مهربانی عظیم از ناحیه پروردگار است به کسانی که با گناه و معصیت خودشان را از عبودیت خدا خارج کرده اند.
2.جمله (لا تفظو) آنچنان امید و نشاطی در بندگان خدا ایجاد می کند که عشق و محبت بنده را به گوینده این جمله ازدیاد می بخشد.
3.جمله(رحمة الله) بیانگر نهایت مهر و کمال عطوفت و مهربانی با خدا را به بندگانش می رساند.
4.جمله (ان الله یغفر الذنوب) وعده ای را از سوی خداوند به بنده اش می دهد که بیانگر رساندن بنده به مقام عفو و بخشش ربوبی است.
5.جمله (جمیعا) تاکید بر این عفو و بخشش است آنهم نه فقط راجع به یک یا چند گناه بلکه راجع به همه گناهان.
6.جمله(غفور الرحیم) در حقیقت مهر و امضاء خداوند بر این وعده است که همانا این همه لطف و رحمت از منبع و سرچشمه کسی بسوی بنده سرازیر شده است که خودش هم غفور و آمرزنده است و هم رحیم و مهربان.


حقایق علمی از روز قیامت

زمانیکه قرآن کریم سخن از روز رستاخیز می گوید به این معناست که خداوند تبارک وتعالی آن روز را ‏برای ما به تصویرمی کشد، به صورتیکه گویا آن روزبزرگ رامی بینیم وشرایط آن روز را حس می ‏کنیم واصولایکی ازاهداف نزول قرآن کریم این بوده است که ما آن روز عظیم را بهتربشناسیم؛ چراکه ‏آن روزمهمترین روزدرحیات هریک ازماانسانهاست؛ به همین دلیل است که خداوندبلندمرتبه کتاب ‏خودراباآیه ای به پایان رسانده که درآن آیه به ما امرمی کند تقوای خدا پیشه کنیم وبرای روزقیامت تلاش ‏نماییم؛ خداوند درآخرین آیه ای که درقرآن کریم نازل فرمود می فرماید : (وَاتَّقُوا یَوْمًا تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى ‏اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ) [البقرة: 281] ترجمه آیه : و از روزی بپرهیزید (و ‏بترسید) که در آن روز، شما را به سوی خدا بازمی‌گردانند؛ سپس به هر کس، آنچه انجام داده، به ‏طور کامل باز پس داده می‌شود، و به آنها ستم نخواهد شد.‏

با این حساب لازم است که هریک ازاعمال و رفتارخود راموردمحاسبه قراردهیم وبامرورآنهابه این ‏مسأله بیندیشیم که روزی برای مافراخواهد رسید که درآن روزباید درپیشگاه خداوند صاحب جلال ‏بایستیم ؛ به همین دلیل لازم است که از همین لحظه پاسخ های خود را درمورد رفتار وکردارخود آماده ‏نماییم زیرا خداوند عزوجل ازما سؤال خواهد نمود که با این قرآن عظیم چه کردیم ؟! خداوند حکیم در ‏آیه 44 سوره مبارکه ی زخرف درباره اینکه درقیامت درمورد قرآن کریم مورد پرسش وسؤال ‏قرارخواهیم گرفت می فرماید : (لَذِکْرٌ لَکَ وَلِقَوْمِکَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ) ترجمه آیه : (واین قرآن) مایه ‏یادآوری تو و قوم تو است ؛ و بزودی (درباره آن) موردسؤال قرارخواهیدگرفت.‏

اما انسان ملحد دائما آن روز بزرگ را انکارمی کند و معتقد به این است که وقتی ازدنیا رفت همه چیز ‏پایان می یابد و ازاین رو خداوند تبارک و تعالی درآیات بسیاری ازقرآن کریم ازحوادث و پیشامدهای ‏روز رستاخیز سخن می گوید .‏

 

نکته عجیب در آیات فوق این است که خداوند سبحان دربیان احوالات آن روز استناد به حقایق علمی ‏میکند وبه پدیده های طبیعی عالم خلقت سوگند یاد می کند مبنی براینکه آن روز بزرگ حق است و به ‏وقوع خواهد پیوست ؛ روزی که هرکس خواهد دانست که چه چیزی به دست آورده ، مهیا کرده و پیش ‏فرستاده است و نیز چه آثاری از اعمال خود برجای گذاشته است .‏

وقتی در بسیاری از آیات شریفه قرآن کریم دقت می کنیم می بینیم که که خداوند علیم می فرماید :‏

‏(وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدًا) [الکهف: 49] ترجمه آیه : همه اعمال خود را(درآن روز) ‏حاضر می‌بینند؛ و پروردگارت به هیچ کس ستم نمی‌کند. این آیه بدان معناست که در روز قیامت هر ‏انسانی اعمالش را می بیند ؛ گویی تمام اعمال و رفتارش در مقابل او قرار دارد وبه چشم یقین آنها را ‏مشاهده می نماید :(وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا) یعنی خداوند قادراین اعمال رادرمقابل او حاضرخواهد کرد ‏به طوریکه آنها را می بیند . درقرآن کریم آیات بسیاری وجود دارند که از روزقیامت واحوالات آن ‏روزسخن به میان آورده است ولی انسان کافرجز با مستندات علمی قانع نمی شود تا جاییکه برخی از ‏ملحدین می گویند : چگونه ممکن است که اعمال خود را درآن روزببینیم وچگونه امکان دارد که مثلا ‏پوست بدن انسان سخن بگوید ؟! خداوند تبارک و تعالی در پاسخ به این ابهامات می فرماید : (وَقَالُوا ‏لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَهُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ) [فصلت: ‏‏21]ترجمه آیه : آنها به پوستهای بدنشان می‌گویند: «چرا بر ضدّ ما گواهی دادید؟!» آنها جواب ‏می‌دهند: «همان خدایی که هر موجودی را به نطق درآورده ما را نیز گویا ساخته؛ و او شما را ‏نخستین بار آفرید، و بازگشتتان بسوی اوست. به همین دلیل خداوند عزوجل در دنیا نمونه هایی قرار ‏داده است تا ما از طریق آنها درک بهتری از احوالات آن روز داشته باشیم.‏

‏ به طور مثال خداوند سبحان درآیه ی 37 سوره رحمان می فرماید : (فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ وَرْدَةً ‏کَالدِّهَانِ) [الرحمن: 37] ترجمه آیه : در آن هنگام که آسمان شکافته شود و همچون روغن مذاب ‏گلگون گردد.‏

این آیه ی شریفه در مورد شکافتن آسمان سخن می گوید واینکه آسمان به صورت" گلی همچون روغن ‏‏" خواهد شد . حال وقتی به نظرات دانشمندان معاصررجوع می کنیم در کمال شگفتی ملاحظه می کنیم ‏که اخترشناسان درسالهای اخیربه این نکته پی برده اند که وقتی ستارگان منفجرمی شوند تصویری زیبا ‏همچون تابلویی روغنی با رنگهای جذاب به وجود می آورند. البته وقتی چنین اشکالی درمقیاس عظیم در ‏خلال فروپاشی ستارگان رخ می دهد به طورکامل نمی تواند روزقیامت رابرای ما مجسم کند چراکه این ‏حادثه ی کیهانی تصویری کوچک از روز قیامت است ؛ به معنای دیگرتصویرانفجارستارگان درآسمان ‏تصویری کوچک از فروپاشی آسمان درآن روز بزرگ است . مابه طورطبیعی هرگز نمی توانیم " جمع ‏و پیچانده شدن " ( تکویر) خورشید یا انفجارآن را ببینیم ؛ خداوند دراین مورد می فرماید : (إِذَا الشَّمْسُ ‏کُوِّرَتْ) [التکویر: 1] ترجمه آیه : آن هنگام که خورشید جمع ودرهم پیچیده شود. ولی می توانیم ‏فروپاشی و مرگ ستارگان دیگررا ازروزنه ی تلسکوپهایی که روزانه هزاران عکس ازانفجارومرگ ‏دیگرستارگان کیهان دریافت می کنند مشاهده وآنالیز کنیم و این ، تصاویری کوچک از پایان هستی است ‏‏.‏

ازدیگرحوادث روزقیامت که خداوند حکیم درآیه ی 6 سوره ی مبارکه تکویربه آن پرداخته است ‏تغییرات مهمی است که برای دریاها واقیانوس ها اتفاق می افتد . خداوند عزوجل در این آیه می فرماید : ‏‏(وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ) ترجمه آیه: در آن هنگام که دریاها برافروخته شوند. یعنی دریاها گداخته می شوند ‏؛ اعراب در کاربرد کلمه ی "سجر" اصطلاحا می گویند : ( فلان شخص) تنور را مشتعل کرد یا ‏برافروخت ؛ یعنی آن را گداخت و درجه ی حرارتش را بالا برد . این مثال را زدیم تا بهتربتوانیم این ‏مسأله را تصورکنیم که این حادثه چگونه برای دریاها واقیانوس ها در روز رستاخیز به وقوع خواهد ‏پیوست .‏

حال به بررسی این حادثه  ازنظرعلم زمین شناسی می پردازیم : خداوند متعال دراعماق دریاها و ‏اقیانوس ها شکاف ها ، چاک ها ونقاطی را قرارداده است که ازآنها گدازه های مذاب از اعماق زمین به ‏بیرون می ریزد ودرست دراین زمان است که درجه حرارت آب به بیشترازهزاردرجه ی سانتیگراد ‏میرسد و گرمایش آن به شدت بالا می رود ؛ البته ناگفته نماند که این منظره نمی تواند روز قیامت رابه ‏طورکامل برای ما به تصویربکشد ولی حداقل تصویرکوچکی از حوادث آن روز عظیم  را برای ما به ‏نمایش می گذارد وبه همین دلیل خداوند یکتا درقرآن کریم به این پدیده ی طبیعی قسم یاد می کند و ‏میفرماید : (وَالْبَحْرِ الْمَسْجُور * إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ لَوَاقِعٌ) [الطور: 6-7] ترجمه آیه : وسوگند به دریای ‏مشتعل و برافروخته ؛ که عذاب پروردگارت واقع می‌شود.‏

این آیه دلالت براین امرمی کند که خداوند تبارک وتعالی از روز رستاخیز با زبان علمی سخن میگوید ‏واگرتأملی درآیات قرآن کریم داشته باشیم ملاحظه می کنیم که چنین آیاتی با اسلوب علمی در مورد روز ‏قیامت فراوان است .‏

کلمه ی (البحار) به معنای "دریاها" فقط در دو مورد برای روز قیامت درقرآن کریم به کاررفته است : ‏یکی در سوره ی تکویر: (وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ) [التکویر: 6] ترجمه آیه : وآنگاه که دریاها برافروخته ‏وشعله ورمی شوند؛ و دیگری در سوره ی انفطار که بعد از سوره ی تکویر آمده است : (وَإِذَا الْبِحَارُ ‏فُجِّرَتْ) [الانفطار: 3].ترجمه آیه : وآنگاه که دریاها منفجرمی شوند(وفوران می کنند)؛ این دو آیه ی ‏شریفه درصدر اسلام بهانه ای بود به دست بداندیشان وکسانیکه در قرآن کریم شک و تردید داشتند . آنان ‏با استناد به این دو آیه می گفتند : محمد (ص) فراموش کرده آنچه را که خود نوشته است !! زیرا یکبار ‏می گوید :   " سُجِّرَتْ " و بار دیگر می گوید : " فُجِّرَتْ " . البته این اتهام از پایه و اساس باطل بود ‏چراکه قرآن کریم کلام محمد صلی الله علیه وآله و سلم نیست بلکه کلام پروردگارمحمد (ص) است ؛ این ‏کتاب کلام همان خالق توانایی است که دریاها واقیانوس ها را آفرید وهم او به احوالات آنها داناتراست . ‏چنانچه دراین دو سوره دقت بیشتری کنیم اعجازی در ترتیب مراحل این انفجارخواهیم دید . ما می دانیم ‏چنانچه آب را ازنظرفیزیکی بررسی کنیم درمی یابیم که ازدوعنصرهیدروژن و یک عنصراکسیژن ‏تشکیل شده است وزمانیکه درجه حرارت آن به مقدارزیاد یعنی تا هزاران درجه سانتیگراد بالا می رود ‏دراین حالت این عناصر ازیکدیگرجدامی شوند وتشکیل مخلوطی گازی شکل را می دهند که به شدت ‏‏"قابلیت انفجار"دارد واین همان چیزی است که درآزمایشگاه هاهنگام تجزیه  الکتریکی آب اتفاق می ‏افتد؛ بدین صورت که حبابهای هیدروژن و اکسیژن ازهم جدا وتجمع پیدامیکنند که این مخلوط هیدروژن ‏واکسیژن به شدت قابلیت احتراق وانفجاردارد به طوریکه باکوچکترین جرقه ای منفجرمی شود.‏

بنابراین دریاهایی که خداوند تبارک وتعالی ازآنها سخن به میان آورده است بدین صورت است که دائما ‏ازبسترآنها گدازه های مذاب بیرون می ریزد وهزاران دهانه ی آتشفشانی و هزاران شکاف به بسترآنها ‏راه دارد . درقعراقیانوسها میادین و حوزه هایی وجود دارند که زمین شناسان آنها را "میادین آتش" ‏نامگذاری کرده اند واین میادین خود بوسیله حلقه ی بسیاربزرگی که حدودهزاران کیلومترطول دارد ‏احاطه شده است که ازآنها گدازه های آتشفشانی و موادمذاب به بیرون می ریزد به طوریکه ما دریا رابه ‏صورت شعله ورودرحال احتراق می بینیم وبه همین دلیل است که خداوند سبحان می فرماید : (وَالْبَحْرِ ‏الْمَسْجُورِ * إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ لَوَاقِعٌ) [الطور: 7] ترجمه آیه : و سوگند به دریای مشتعل و برافروخته ؛ که ‏عذاب پروردگارت واقع می‌شود.‏

‏ بنگرید که چگونه قرآن کریم بین دریای گرم شده و درحال اشتعال وعذاب خداوند درآتش جهنم ارتباط ‏برقرارمی کند والبته که عذاب الهی درقیامت بسیاربیشترازاین منظره خواهد بود ؛ بنابراین وقتی ‏روزقیامت فرامی رسد آتشفشانها دربستراقیانوسها فوران می کنند واین همان مطلب مهمی است که زمین ‏شناسان برآن اذعان دارند واین فقط یک فرضیه ی صرفا نظری نیست بلکه یک اصل علمی است زیرا ‏پوسته ی خارجی زمین بسیازنازک است و قطرآن کمتر از1% قطرزمین می باشد واین پوسته ی نازک ‏شامل صفحاتی است که به صورت مداوم درحرکت می باشند وهروقت دوصفحه حرکت می کنند ‏وازیکدیگر دور میشوند میلیونها تن از صخره های ملتهب وسنگ های مذاب که درجه حرارت آنها به ‏چندین هزار درجه سانتیگراد می رسد از زیربستراقیانوسها به بیرون می ریزند واز طریق این شکاف ‏ها خارج میشوند؛ پس بدون شک زمانی خواهد آمد که همان روز قیامت است ودرآن روزحرکت پوسته ‏ی زمین دچاراختلال ، ناآرامی ولرزش های شدید می شود وبعد ازآن است که برتعداد این شکافها افزوده ‏میشود ومقادیر فراوانی ازسنگ ها وگدازه های آتشفشانی بیرون می ریزد ودراین حالت است که درجه ‏حرارت دریاها و اقیانوسها به چندین هزاردرجه سانتیگراد می رسد وهمانطورکه اشاره کردیم این مسأله ‏سبب می شود که آب اقیانوسها تحت تأثیراین گرمای فزاینده به دوعنصراکسیژن وهیروژن تجزیه شود ‏وتشکیل یک مخلوط گازی قابل انفجاری را بدهد که درنهایت  منفجرمی شود ؛ درنتیجه وعده ی ‏خداوندسبحان تحقق می یابد : (وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ) [الانفطار: 3] ترجمه آیه : وآنگاه که دریاها ‏منفجرشوند(وفوران کنند)؛بنابراین چنانچه درهرانفجاری دقت کنیم وآن راازنظرفیزیکی وشیمیایی  ‏بررسی نماییم ملاحظه می کنیم که وقوع هرانفجاری با افزایش درجه حرارت درآن ماده صورت ‏میگیرد ؛ یعنی ابتدا ایجاد گرمای زیاد وسپس انفجار واین همان چیزی است که قرآن کریم درمورد آن ‏سخن گفته است . ابتدا درسوره ی تکویر می فرماید : (وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ) [التکویر: 6]ترجمه آیه : ‏وآنگاه که دریاها شعله ور وبرافروخته شوند؛ وسپس دردر سوره ای که پس از آن می آید می فرماید : ‏‏(وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ) [الانفطار: 3] ترجمه آیه : وآنگاه که دریاها منفجرشوند(وفوران کنند)؛ یعنی ابتدا ‏متلاطم شدن ، گداخته شدن ، افزایش درجه  حرارت و سپس انفجار!‏

بنابراین درترتیب این دوآیه هیچگونه خطای علمی به کارنرفته است ، همانگونه که درصدراسلام برخی ‏ملحدین و منکرین ادعا می کردند و می گفتند که محمد (ص) دچارخطا یا فراموشی گشته است !! چون ‏یکبارمی گوید " سُجِّرَتْ " وباردیگرمی گوید" فُجِّرَتْ " .... خیر ! دراینجا یک ترتیب علمی ازسوی ‏خداوند سبحان قرارداده شده است تا ما امروزه ودراین عصرآن را کشف کنیم تا دلیلی باشد برصدق این ‏قرآن و صدق روزقیامت .‏

بعد ازاینکه خداوند توانا حوادث روزقیامت مثل "جمع وبه هم پیچیدن " خورشید، "پراکنده شدن ‏ستارگان" وشعله ورشدن اقیانوسها" رابرای ما برمیشمرد میفرماید:(عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ) [التکویر: ‏‏14]ترجمه آیه : (درآن روز) هرکسی خواهد دانست که چه چیزی (برای خویشتن) آماده و حاضرکرده ‏است؛ ودرسوره ای که بعد ازآن می آید می فرماید : إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ * وَإِذَا الْکَوَاکِبُ انْتَثَرَتْ * وَإِذَا ‏الْبِحَارُ فُجِّرَتْ * وَإِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ * عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ وَأَخَّرَتْ * یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ ‏الْکَرِیمِ) [ الانفطار: 1-6]ترجمه: آنگاه که آسمان شکافته شود؛وآنگاه که کواکب پراکنده شوند؛وآنگاه ‏که دریاها منفجرگردند(وفوران کنند)؛وآنگاه که قبرها زیروروگردند(ومردگان خارج شوند)؛(درآن ‏هنگام) هرکسی خواهد دانست که چه چیزپیش فرستاده وچه چیزی را برای بعد گذاشته است ؛ ای ‏انسان چه چیز تو را نسبت به پروردگارکریمت فریب داد(ومغرورساخت)؟! دراینجا به هدفی که ‏ازذکراین حقایق مورد نظرخداوند سبحان است می پردازیم و می دانیم که مخاطب همیشگی این آیات ‏کریمه ی قرآن انسانها و جنیان میباشند چراکه این دو مخلوق با این خطاب الهی می بایست متذکر ‏روزقیامت شوند وبرای آن روز بزرگ آماده گردند و توشه برگیرند . دراین راستاهنگامیکه به نظرات ‏دانشمندان وکشفیات علمی آنان رجوع می کنیم درکمال شگفتی می بینیم که آنها متفق القول تأکید بروقوع ‏حتمی حوادثی دارند که خداوند حکیم آنها را مختص روز قیامت می داند . مانند خورشید درخودش جمع ‏وپیچیده می شود ، کواکب درنهایت پراکنده ، خاموش وپنهان می شوند و زلزله ها زیاد می گردند .‏

خداوند تبارک وتعالی در این مورد می فرماید : (إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا * وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ ‏أَثْقَالَهَا) [الزلزلة: 1-2]ترجمه آیه: هنگامی که زمین شدیداً به لرزه درآید؛وزمین بارهای سنگین خود ‏را خارج سازد؛اگردراین آیه به کلمه ی " (أَثْقَالَهَا) " به معنی "موادسنگین زمین" دقت کنیم درمی یابیم ‏که این کلمه دلالت میکند براینکه درون زمین مواد سنگینی موجود می باشد . دانشمندان نیزاین مسأله را ‏مورد تأکید قرارداده اند وبراین عقیده اند که هرچه دراعماق زمین پایین ترمی رویم غلطت و تراکم مواد ‏افزایش می یابد یعنی تراکم مواد درلایه های بالایی کمتر ازتراکم مواد درلایه های پایینی است وهرچه ‏این عمق بیشترمی شود به همان نسبت تراکم مواد بالا می رود وبه همین دلیل سنگینی طبقات عمقی تر و ‏به قولی " ثقل " آن ها بیشتر می گردد واینچنین است که خداوند بلند مرتبه درسوره زلزال می فرماید : ‏‏(إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا * وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا * وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا * یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا * ‏بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحَى لَهَا)ترجمه آیه: هنگامی که زمین به شدتً به لرزه درآید؛و بارهای سنگینش را خارج ‏سازد؛و انسان می‌گوید: «زمین را چه می‌شود (که این گونه می‌لرزد)؟!» در آن روز زمین تمام ‏خبرهایش را بازگو می‌کند؛چرا که پروردگارت به او وحی کرده است ؛این آیات درقرآن کریم هدفمند ‏بوده و هدف آن این است تا یادآوری کند که ای انسان!این حوادث به زودی برتو خواهد گذشت وسرانجام ‏درپیشگاه خداوند بلند مرتبه خواهی ایستاد تا پاسخگوی اعمال و رفتارخود باشی .وقتی به این آیه ی ‏شریفه درقرآن کریم مراجعه می کنیم آنجا که می فرماید : (وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا)ترجمه آیه : وآنچه ‏را انجام داده اند درمقابل خود حاضر می بینند؛ این پرسش برای برخی افراد مطرح می شود که ‏چگونه برای انسان ممکن است تا اعمالی را که زمانی در دنیا انجام داده است به صورت تمام و کمال در ‏مقابل خود حاضرببیند ؟!‏

پاسخ : نظریه ی نسبیت انیشتین می گوید : چنانچه ما بتوانیم با سرعت نورحرکت کنیم درآن صورت ‏‏"زمان" برای ما متوقف خواهد شد وچنانچه ازاین سرعت بالاتررویم درآن هنگام به گذشته بازخواهیم ‏گشت وبه صورت واقعی وعینی گذشته راخواهیم دید وبه همین دلیل است که خداوند حکیم می فرماید : ‏‏(وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا) واین اثبات علمی امکان رؤیت گذشته است . این حقایق علمی وسیله ای است ‏برای درک بهترازحوادث روزقیامت دراذهان وافکارما ؛ چراکه تفکرات انسان محدود است .من دوست ‏دارم براین نکته ی مهم تأکید کنم که بیان این حقایق علمی فقط وسیله ای برای تدبر درقرآن وفهم ‏بهترازآن است وباید بدانیم که این حقایق علمی حجتی برقرآن نیست ؛ یعنی ما این حقایق علمی را ازاین ‏نظربه کارنمی بریم که درقرآن کریم شک وتردید داریم یا اینکه ایمانمان ضعیف است ؛ خیر، بلکه این ‏حقایق را ازباب تدبردرکتاب خدا مورد تأمل قرارمی دهیم ؛ زیرا خداوند سبحان می فرماید: (وَیَتَفَکَّرُونَ ‏فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ)[آل عمران: 191]ترجمه ‏آیه : ودرخلقت آسمانها وزمین تفکرمی کنند(ومی گویند)ای پروردگارما تو این آسمانها وزمین را ‏بیهوده وعبث نیافریده ای ؛ تو( ازانجام کارهای عبث وبیهوده) پاک ومنزهی؛ پس ما را ازعذاب آتش ‏دوزخ محفوظ دار؛هنگامیکه درآفرینش آسمانها وزمین تفکرمی کنیم بدان معنی است که باید ماده ی ‏تشکیل دهنده ی آسمانها و زمین و مراحل خلقت آنها را مورد بررسی و کنکاش قراردهیم ولازم است تا ‏جهت حصول به این هدف،علوم فیزیک ، شیمی ، زمین شناسی ونجوم را موردمطالعه قراردهیم تا ‏بتوانیم دعوت پروردگارمان را درمورد تفکر درآسمانها وزمین جامه ی عمل بپوشانیم (وَیَتَفَکَّرُونَ). به ‏همین دلیل تمام آیاتی که درقرآن کریم ازحوادث روزرستاخیز سخن میگویند برای عبرت آموزی ‏ومتذکرشدن انسان است ؛به طورمثال زمانیکه می گوییم خداوند درمورد روزقیامت می فرماید : :(وَجُمِعَ ‏الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ) [القیامة: 9] ترجمه آیه : وخورشید وماه یکجاجمع شوند؛ ووقتی با استناد به این آیه به ‏نظرات دانشمندان غربی رجوع می کنیم درمی یابیم که آنان مباحث جدیدی را مطرح می کنند مبنی ‏براینکه زمانی فراخواهد رسید که خورشید ، ماه را خواهد بلعید به طوریکه این دو با هم یکی می شوند ؛ ‏البته ما نمی گوییم که این اتفاق همان روز قیامت است بلکه می گوییم که امکان علمی وقوع چنین پدیده ‏هایی که خداوند متعال درقرآن کریم ازآنها سخن به میان آورده است وجود دارد تا این مستندات علمی و ‏این آیات کریمه ی الهی دلیلی برای تردید کنندگان باشد تا بدانند که از وقوع روز رستاخیز گریزی نیست ‏و هرانسانی سرانجام اعمال و رفتارخود را درمقابل خویش حاضرخواهد یافت .‏


زندگینامه رهبر انقلاب

رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید على خامنه اى فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینى خامنه‌اى، در روز 24 تیرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگى سید جواد خامنه اى مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینى، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معناى عمیق قناعت و ساده زیستى را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند.
رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنین مى گویند:
«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشه گیر... زندگى ما به سختى مى گذشت. من یادم هست شب هایى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود
امّا خانه اى را که خانواده سیّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مى کنند:
«منزل پدرى من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، یک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین مى رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» ثبت نام کردند و این دو دوران تحصیل ابتدایى را در آن مدرسه گذراندند.
در حوزه علمیه
ایشان از دوره دبیرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جدید وارد حوزه علمیه شد و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواند.
درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت مى گویند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب این راه نورانى روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند».
ایشان کتب ادبى ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینى و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگیزى در پنچ سال و نیم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمى در پیشرفت این فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسى» خواندند.
 در حوزه علمیه نجف اشرف
آیت الله خامنه اى که از هیجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمى میلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودى، میرزا باقر زنجانى، سید یحیى یزدى، و میرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدریس و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ایشان به مشهد باز گشتند.
 در حوزه علمیه قم
آیت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله العظمى بروجردى، امام خمینى، شیخ مرتضى حائرى یزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنه اى به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد مى گویند:
«به مشهد رفتم و خداى متعال توفیقات زیادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفیقى داشتم، اعتقادم این است که ناشى از همان بّرى «نیکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آیت الله خامنه اى بر سر این دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتید و آشنایان افسوس مى خوردند که چرا ایشان به این زودى حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آینده چنین و چنان مى شدند!... امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهى براى ایشان سر نوشتى دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آیا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصیلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد بویژه آیت الله میلانى ادامه دادند. همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینى به طلـّاب جوان و دانشجویان نیز مى پرداختند.
 مبارزات سیاسى
آیت الله خامنه اى به گفته خویش «از شاگردان فقهى، اصولى، سیاسى و انقلابى امام خمینى (ره) هستند» امـّا نخستین جرقـّه هاى سیاسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهید راه اسلام شهید «سید مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ایشان زده است، هنگامیکه نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائیان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سلیمان خان، سخنرانى پر هیجان و بیدار کننده اى در موضوع احیاى اسلام و حاکمیت احکام الهى، و فریب و نیرنگ شاه و انگلیسى و دروغگویى آنان به ملـّت ایران، ایراد کردند. آیت الله خامنه اى آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سلیمان خان بودند، به شدّت تحت تأثیر سخنان آتشین نوّاب واقع شدند. ایشان مى گویند: «همان وقت جرقه هاى انگیزش انقلاب اسلامى به وسیله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هیچ شکى ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».
 همراه با نهضت امام خمینى (قدس سره)
آیت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آمیز امام خمینى علیه سیاستهاى ضد اسلامى و آمریکا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد میدان مبارزات سیاسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشیب هاى فراوان و شکنجه ها و تعبیدها و زندان ها مبارزه کردند و در این مسیر ازهیچ خطرى نترسیدند. نخستین بار در محرّم سال 1383 از سوى امام خمینى (قدس سره) مأموریت یافتند که پیام ایشان را به آیت الله میلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبلیغاتى روحانیون در ماه محرّم و افشاگرى علیه سیاست هاى آمریکایى شاه و اوضاع ایران و حوادث قم، برسانند. ایشان این مأموریت را انجام دادند و خود نیز براى تبلیغ، عازم شهر بیرجند شدند و در راستاى پیام امام خمینى، به تبلیغ و افشاگرى علیه رژیم پهلوى و آمریکا پرداختند. بدین خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگیر و یک شب بازداشت شدند و فرداى آن به شرط اینکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پیش آمدن حادثه خونین 15خرداد، باز هم ایشان را از بیرجند به مشهد آورده، تحویل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترین شرایط و شکنجه و آزارها زندانى شدند.
 دوّمین بازداشت
در بهمن 1342 - رمضان 1383- آیت الله خامنه اى با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و دیدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ایشان بویژه درایـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلـّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با میلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ایشان در افشاگرى سیاستهاى شیطانى و آمریکایى رژیم پهلوى، به اوج رسید و ساواک شبانه ایشان را دستگیر و با هواپیما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.
 سوّمین و چهارمین بازداشت
کلاسهاى تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامى ایشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظیر جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همین فعالیت ها سبب عصبانیت ساواک شد و ایشان را مورد تعقیب قرار دادند. بدین خاطر در سال 1345 در تهران مخفیانه زندگى مى کردند و یک سال بعد ـ 1346ـ دستگیر و محبوس شدند. همین فعالیّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدریس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار دیگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نیز دستگیر و زندانى گردند.
 پنجمین بازداشت
حضرت آیت الله خامنه اى «مد ظله» درباره پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک مى نویسد:
«از سال 48 زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیّت و شدّت عمل دستگاههاى جارى رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانى نمى تواند با افرادى از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پیوستن جریان هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بیمناک است و نمى تواند بپذیرد که فعالیّـت هاى فکرى و تبلیغاتى من در مشهد و تهران از آن جریان ها بیگانه و به کنار است. پس از آزادى، دایره درسهاى عمومى تفسیر و کلاسهاى مخفى ایدئولوژى و... گسترش بیشترى پیدا کرد».
 بازداشت ششم
در بین سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسیر و ایدئولوژى آیت الله خامنه اى در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن» و «میرزا جعفر» مشهد مقدس تشکیل مىشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق بویژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابى و معتقد را به این سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصیل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ایشان از شور و حال دیگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثیر و دست به دست مى گشت. طلـّاب جوان و انقلابى که درس حقیقت و مبارزه را از محضر ایشان مى آموختند، با عزیمت به شهرهاى دور و نزدیکِ ایران، افکار مردم را با آن حقایق نورانى آشنا و زمینه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. این فعالیـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آیت الله خامنه اى در مشهد هجوم برده، ایشان را دستگیر و بسیارى از یادداشت ها و نوشته هایشان را ضبط کنند. این ششمین و سخت ترین بازداشت ایشان بود و تا پاییز 1354 در زندان کمیته مشترک شهربانى زندان بودند. در این مدت در سلولى با سخت ترین شرایط نگه داشته شدند. سختى هایى که ایشان در این بازداشت تحمّل کردند، به تعبیر خودشان «فقط براى آنان
که آن شرایط را دیده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقیقى و انقلابى ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاسهاى سابق را به ایشان ندادند.
 در تبعید
رژیم جنایتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آیت الله خامنه اى را دستگیر و براى مدّت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگیرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ایران، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى علیه رژیم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه؛ یعنى پیروزى انقلاب کبیر اسلامى ایران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند.
 در آستانه پیروزى
درآستانه پیروزى انقلاب اسلامى، پیش از بازگشت امام خمینى از پاریس به تهران، «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصیت هاى مبارزى همچون شهید مطهرى، شهید بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... از سوى امام خمینى در ایران تشکیل گردید، آیت الله خامنه اى نیز به فرمان امام بزرگوار به عضویت این شورا درآمد. پیام امام توسط شهید مطهرى «ره» به ایشان ابلاغ گردید و با دریافت پیام رهبر کبیر انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.
 پس از پیروزى
آیت الله خامنه اى پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همچنان پرشور و پرتلاش به فعالیّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزدیکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظیر و بسیار مهّم بودند که در این مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازیم:
? پایه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهید بهشتى، شهید باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357.
? معاونت وزارت دفاع در سال 1358.
? سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358.
? امام جمعه تهران، 1358.
? نماینده امام خمینی«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359.
? نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358.
? حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلى عراق علیه ایران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ایران؛ با تجهیزات و تحریکات قدرت هاى شیطانى و بزرگ ازجمله آمریکا و شوروى سابق.
? ترور نافرجام ایشان توسط منافقین در ششم تیرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران.
? ریاست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجایى دومّین رئیس جمهور ایران، آیت الله خامنه اى در مهر ماه 1360 با کسب بیش از شانزده میلیون رأى مردمى و حکم تنفیذ امام خمینى (قدس سره) به مقام ریاست جمهورى ایران اسلامى برگزیده شدند. همچنین از سال 1364 تا 1368 براى دوّمین بار به این مقام و مسؤولیت انتخاب شدند.
? ریاست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360.
? ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1366.
? ریاست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368.
? رهبرى و ولایت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبیرانقلاب امام خمینى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به این مقام والا و مسؤولیت عظیم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شایستگى تمام توانستند امّت مسلمان ایران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمایند.